آنکه دنبالش بجستم ، در آسمان صاف زیبا
تو نبودی؟ شب نخفتم ، تا سحر غم باف تنها
در آسمان صد ستاره ، روشنی دادی دلم را
شادمان آمدی یارا ، قامتی دادی گلم را
چشم ها روشن نموده ، قلعه ی سرد مسیرت
بادها شیون نموده ، گنجه ی درد فریبت
آفتاب دل نوازش ، تاب داده گیسوان
ماهتاب دل جمالش ، خواب برده موبدان
همه در حصرت شادی ، با تمنا خوانده اند
در نسیم صبحدم را ، با غزل ها جسته اند
آنچه در تورم گرفتم ، ماهی لب در نشونی
تا که آزادش نمودم ، صد ستمگر در درونی
جاسم ثعلبی (حسّانی) 26/12/1390
:: برچسبها:
و نبودی ! ,
:: بازدید از این مطلب : 1784
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5